خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۵۳

۱

تا مرا عشق یار غار افتاد

پای من در دهان مار افتاد

۲

چکنم چون ز گلستان امید

دیده‌ام را نصیب خار افتاد

۳

کشتی صبر من چو از غرقاب

نتوانست بر کنار افتاد

۴

سود نکند نصیحتم که مرا

این مصیبت هزار بار افتاد

۵

گفتی از صبر ساز دست آویز

که تو را عشق پایدار افتاد

۶

بی‌من است این سخن تو دانی و دل

که تو را با من این قرار افتاد

۷

رفت در شهر، آب خاقانی

کار با لطف کردگار افتاد

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۸۰۹
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۸۷

نظرات