
خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۶
۱
به یکی نامهٔ خودم دریاب
به دو انگشت کاغذم دریاب
۲
به فراقی که سوزدم کشتی
به پیامی که سازدم دریاب
۳
درد من بر طبیب عرض مکن
تو مسیح منی خودم دریاب
۴
کارم از دست شد ز دست فراق
دست در دامنت زدم دریاب
۵
من از خیرهکش فراق هنوز
دیت وصل نستدم دریاب
۶
الله الله که از عذاب سفر
به علیالله درآمدم دریاب
۷
دردمندم ز نقل خانهٔ آب
به گلاب و طبرزدم دریاب
۸
من که در یک دو نه سه چار یکی
بستهٔ ششدر آمدم دریاب
۹
من که خاقانیم به دست عنا
چون خیال مشعبدم دریاب
تصاویر و صوت

نظرات
امیر اصغری
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com