
خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۶۰
۱
ز خوبان جز جفاکاری نیاید
ز بدعهدان وفاداری نیاید
۲
ز ایام و ز هرک ایام پرورد
به نسبت جز جفاکاری نیاید
۳
ز خوبان هرکه را بیش آزمائی
ازو جز زشت کرداری نیاید
۴
ز نیکان گر بدی جوئی توان یافت
ز بد گر نیکی انگاری نیاید
۵
ز می سرکه توان کردن ولیکن
ز سرکه می طمع داری نیاید
۶
دلا یاری مجوی از یار بدعهد
کزان خونخواره غمخواری نیاید
۷
پری را ماند آن بیشرم اگرنه
ز مردم مردمآزاری نیاید
۸
به ناله یار خاقانی شو ای دل
که از یاران تو را یاری نیاید
۹
چه سود از ناله کاندر چشم بختت
ز نفخ صور بیداری نیاید
۱۰
تو یاری از حریفان تا نجوئی
کز ایشان خود به جز ماری نیاید
تصاویر و صوت

نظرات