
خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۷۳
۱
دلم ز راه هوای تو بر نمیگردد
هوای تو ز دلم زاستر نمیگردد
۲
بدل مجوی که بر تو بدل نمیجویم
دگر مشو که غم تو دگر نمیگردد
۳
اثر نماند ز من در غم تو این عجب است
که در دل تو ازین غم اثر نمیگردد
۴
بد است کار من از فرقت تو وین بد را
هزار شکر کنم چون بتر نمیگردد
۵
به زر شدی همه کارم ز وصل تو چون زر
ز بیزری است که کارم چو زر نمیگردد
۶
مرا ز بخت خود است این و خود عجب دارم
اگر جهان به چنین بخت برنمیگردد
۷
اگرچه آب فراقت ز فرق من بگذشت
دلم خوش است که کعب تو تر نمیگردد
۸
کدام روز که پیش در تو خاقانی
شهیدوار به خونابه در نمیگردد
تصاویر و صوت



نظرات