خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۸۳

۱

چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید

چون پای دوست بوسم جانم بر لب آید

۲

هر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیم

کز دست یارب من یارب به یارب آید

۳

تا خط نو دمیدش بگریزم از غم او

کانگه سفر نشاید چون مه به عقرب آید

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۱۳۹

نظرات

user_image
سید علی مهدیزاده
۱۳۹۷/۰۹/۲۰ - ۰۲:۵۶:۴۵
سلام بی زحمت بیت دوم رو اگه کسی معنیشو میدونه بگه خیلی ممنون
user_image
ما را همه شب نمی برد خواب
۱۳۹۷/۰۹/۲۰ - ۰۳:۱۴:۰۵
سید علی جانهر شب ز دست هجرش چندان به یارب آیمکز دست یا رب من یا رب به یا رب آیدمصراع اول میگه که هر شب از درد هجرانش اونقدری (دست به دعا بر می دارم) به یا رب یا رب گفتن می افتممصراع دوم هم میگه که به گمان من چون دوستان صاحب نظر قطعا تفسیر بهتری دارند :که از دست این یا رب گفتن من رب ( خود پروردگار)به یا رب گفتن میاد , در حقیقت کنایه گفته که خدا هم دیگه از دعاهای من خسته شده به خودش پناه می بره و یا دلش می سوزه خودش هم برای من دعا می کنه , که برداشت اول به نظرم صحیح تر باشهپایدار باشی