
خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۸۶
۱
در خوشاب را لبت سخت خوش آب میدهد
نرگس مست را خطت خوب سراب میدهد
۲
رشوه به چشم مست تو نرگس تازه میبرد
باژ به زلف شست تو عنبر ناب میدهد
۳
دیده پرآب کردهای رو که به دست غمزهات
هندوی دیده تیغ را بهر تو آب میدهد
۴
طرفهتر آنکه طرهات سر ز خطت همی کشد
پس به تکلف اندرو حسن تو تاب میدهد
۵
ور ز خطت برون نهم پای ز بهر گردنم
همسر زلف سرکشت تاب طناب میدهد
۶
بر سر کوی حسن تو پای دلم شکسته شد
تا چو درنگ میکند جان به شتاب میدهد
تصاویر و صوت

نظرات