
خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۹۱
۱
خونریزی و نندیشی، عیار چنین خوشتر
دل دزدی و نگریزی، طرار چنین خوشتر
۲
زان غمزهٔ دود افکن آتش فکنی در من
هم دل شکنی هم تن، دلدار چنین خوشتر
۳
هر روز به هشیاری نو نو دلم آزاری
مست آیی و عذر آری، آزار چنین خوشتر
۴
نوری و نهان از من، حوری و رمان از من
بوس از تو و جان از من، بازار چنین خوشتر
۵
الحق جگرم خوردی خونریز دلم کردی
موئیم نیازردی، پیکار چنین خوشتر
۶
مرغی عجب استادم در دام تو افتادم
غم میخورم و شادم غمخوار چنین خوشتر
۷
من کشته دلم بالله تو عیسی و جان درده
هم عاشق ازینسان به هم یار چنین خوشتر
۸
این زنده منم بیتو، گم باد تنم بیتو
کز زیستنم بیتو بسیار چنین خوشتر
۹
خاقانی جان افشان بر خاک در جانان
کز عاشق صوفی جان ایثار چنین خوشتر
تصاویر و صوت




نظرات
بهرام ناهد
بهرام ناهد
مونس