خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۱۹۶

۱

آن خال جو سنگش ببین، آن روی گندمگون نگر

بر خاک راه او مرا جو جو دل پر خون‌نگر

۲

هست از پری رخساره‌ای در نسل آدم شورشی

شور بنی آدم همه ز آن روی گندمگون نگر

۳

من تلخ گریم چون قدح او خوش بخندد همچو می

این گریهٔ ناساز بین آن خندهٔ موزون نگر

۴

باغی است طاووس رخش ماری است افسون‌گر در او

شهری چو من بنهاده سر بر خط آن افسون نگر

۵

او آتش است و جان و دل پروانه و خاکسترش

خاکستری در دامنش پروانه پیرامون نگر

۶

بسیار دیدی در دلم بازار عشق آراسته

آن چیست کانگه دیده‌ای بازار عشق اکنون نگر

۷

دل کشته‌ام در پای تو شب زنده دارم لاجرم

خوابم همه شب کاسته زین درد روز افزون نگر

۸

من عاشق و او بی‌خبر، او ماه نو من شیفته

او از من و من زو جدا، این حال بوقلمون نگر

۹

در غمزهٔ جادوی او نیرنگ رنگارنگ بین

در طبع خاقانی کنون سودای گوناگون نگر

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۱۵۶
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۴۷۱

نظرات