
خاقانی
غزل شمارهٔ ۲۲۵
۱
گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم
از سر کوی تو پای بازنگیرم
۲
زخم سنان تو را سپر کنم از دل
تا تو بدانی که با تو راست چو تیرم
۳
خصم و شفیعم توئی ز تو به که نالم
کز توی ناحق گزار نیست گزیرم
۴
ساختهام با بلای عشق تو چونانک
گر عوضش عافیت دهی نپذیرم
۵
بیتو چو شمعم که زنده دارم شب را
چون نفس صبحدم دمید، بمیرم
۶
زخمهٔ عشق تو راست از دل من ساز
زاری خاقانی است نالهٔ زیرم
تصاویر و صوت

نظرات