خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۴

۱

کار گیتی را نوائی مانده نیست

روز راحت را بقایی مانده نیست

۲

زان بهار عافیت کایام داشت

یادگار اکنون گیایی مانده نیست

۳

وحشتی دارم تمام از هرکه هست

روشنم شد کآشنایی مانده نیست

۴

دل ازین و آن گریزان می‌شود

زانکه داند با وفایی مانده نیست

۵

زنگ انده گوهر عمرم بخورد

چون کنم کانده زدایی مانده نیست

۶

کوه آهن شد غمم وز بخت من

در جهان آهن ربایی مانده نیست

۷

با عنا می‌ساز خاقانی از آنک

خوش دلی امروز جایی مانده نیست

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۳۸۷

نظرات

user_image
امیر اصغری
۱۳۹۷/۰۲/۲۹ - ۰۹:۳۸:۵۷
بیت سه"کآشنایی" درست است.