خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۴۳

۱

گفتم به ری مراد دل آسان برآورم

ز آنجا سفر به خاک خراسان برآورم

۲

در ره دمی به تربت بسطام برزنم

وز طوس و روضه آرزوی جان برآورم

۳

ری دیده پس به خاک خراسان رسم چنانک

حج کرده عمره بر اثر آن برآورم

۴

از اوج آسمان به سر سدره بگذرم

وز سدره سر به گلشن رضوان برآورم

۵

ایزد نخواست آنچه دلم خواست لاجرم

هر لحظه آهی از دل سوزان برآورم

تصاویر و صوت

نظرات