
خاقانی
غزل شمارهٔ ۲۴۹
۱
دل به سودای بتان دربستهام
بتپرستی را میان دربستهام
۲
دل بتان را دادم و شادم بدانک
سگ به شاخ گلستان دربستهام
۳
پختهٔ غمهای عشقم لاجرم
دم ز خامان جهان دربستهام
۴
گوش بنهادم به آواز صبوح
وز دم سبوحخوان دربستهام
۵
باز تسبیح آشکار افکندهام
باز زنار از نهان دربستهام
۶
گردن امید خود را ناقهوار
بس جرسها کز گمان دربستهام
۷
لاشهٔ عمر از هوس خوش میرود
مهرهٔ رنگینش از آن دربستهام
تصاویر و صوت

نظرات