خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۵۳

۱

طبع تو دمساز نیست چاره چه سازم

کین تو کمتر نگشت مهر چه بازم

۲

تیر جفایت گشاد راه سرشکم

تیغ فراقت درید پردهٔ رازم

۳

از شب هجران بپرس تا به چه روزم

ز آتش سودا ببین که در چه گدازم

۴

زهرهٔ آن نیستم که پای تو بوسم

پس به چه دل دست سوی زلف تو یازم

۵

باز نیازم به شاهد و می و شمع است

هر سه توئی ز آن به سوی توست نیازم

تصاویر و صوت

نظرات