
خاقانی
غزل شمارهٔ ۲۶۲
۱
در عشق ز تیغ و سر نیندیشم
در کوی تو از خطر نیندیشم
۲
در دست تو چون به دستخون ماندم
از شش در تو گذر نیندیشم
۳
پروانهٔ عشقم اوفتان خیزان
کز آتش تیز پر نیندیشم
۴
یک بوسه ز پایت آرزو دارم
جان تو که بیشتر نیندیشم
۵
این آرزویم ببخش و جان بستان
تا آرزوی دگر نیندیشم
۶
با دل گفتم که ترک جان کردی
دل گفت کز این قدر نیندیشم
۷
گفتم که دلا ز جان نیندیشی
گفتا که حق است اگر نیندیشم
۸
خاقانیوار بر سر کویت
سر برنهم و ز سر نیندیشم
تصاویر و صوت


نظرات