
خاقانی
غزل شمارهٔ ۲۶۳
۱
ما دل به دست مهر تو زان باز دادهایم
کاندر طریق عشق تو گرم اوفتادهایم
۲
ما رطلهای درد تو زان در کشیدهایم
کز رمزهای درد تو سری گشادهایم
۳
گفتی که دل بداده و فارغ نشستهای
اینک برای دادن جان ایستادهایم
۴
ما آستین ناز تو از دست کی دهیم
چون دامن نیاز به دست تو دادهایم
۵
تا همقدم شدیم سگ پاسبانت را
از فرق فرقدین قدم برنهادهایم
۶
کس را چه دست بر ما گر عاشق توایم
مولای کس نهایم که آزاد زادهایم
۷
ما هم به باده همدم خاقانیم و بس
کو راه بادهخانه که جویای بادهایم
تصاویر و صوت

نظرات