خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۶۵

۱

تو را در دوستی رائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

چو راز اندر دلت جائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۲

تمنا می‌کنم هر شب که چون یابم وصال تو

ازین خوشتر تمنائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۳

به هر مجلس که بنشینی توئی در چشم من زیرا

که چون تو مجلس آرائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۴

به هر اشکی که از رشکت فرو بارم به هر باری

کنارم کم ز دریائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۵

اگر تو سرو بالائی تو را من دوست می‌دارم

که چون تو سرو بالائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۶

ننالیدم ز تو هرگز ولی این بار می‌نالم

که زحمت را محابائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۷

در این صحرا ز هر نقشی که چشم از وی برآساید

بجز رویت تماشائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۸

چگونه نغمه خاقانی نسازم عندلیب‌آسا

چو او گل گلشن آرائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

۹

در این میدان جانبازان اگر انصاف می‌خواهی

چو خاقانیت شیدائی نمی‌بینم، نمی‌بینم

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۲۰۷
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۴۲۴
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۷۲۳

نظرات