خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۶۶

۱

دست از دو جهان کشیده خواهم

یک اهل به جان خریده خواهم

۲

گوئی که رسم به اهل رنگی

از طالع بررسیده خواهم

۳

جستم دل آشنا و تا حشر

گر جویم هم ندیده خواهم

۴

نوشی به یقین نماند لیکن

زهری به گمان چشیده خواهم

۵

تا خوشی نفسی به دست نارم

بی‌پای به سر دویده خواهم

۶

از ناوک صبح بهر روزی

صد جوشن شب دریده خواهم

۷

تا گوهری در کنار ناید

چون بحر نیارمیده خواهم

۸

از روزن هر دلی چو خورشید

هر لحظه فرو خزیده خواهم

۹

گر سایهٔ دوستی ببینم

چون سایه ز خود رمیده خواهم

۱۰

بس مار گزیدهٔ وجودم

هم غار عدم گزیده خواهم

۱۱

چون تشنه شوم به رشتهٔ جان

آبی ز جگر کشیده خواهم

۱۲

چشمم می لعل راوق افشاند

دانست که می ندیده خواهم

۱۳

هم زهر دهد چو شاخ سنبل

گر نیشکری گزیده خواهم

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۸۶۹
دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۷۹
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۲۱۰

نظرات