
خاقانی
غزل شمارهٔ ۲۷۴
۱
برون از جهان تکیه جایی طلب کن
ورای خرد پیشوایی طلب کن
۲
قلم برکش و بر دو گیتی رقم زن
قدم درنه و رهنمایی طلب کن
۳
جهان فرش توست آستینی برافشان
فلک عرش توست استوایی طلب کن
۴
همه درد چشم تو شد هستی تو
شو از نیستی توتیایی طلب کن
۵
چو در گنبدی همصف مردگانی
ز گنبد برون شو بقایی طلب کن
۶
خدایان رهزن بسی یابی اینجا
جدا زین خدایان خدایی طلب کن
۷
مر این پنج دروازهٔ چار حد را
به از هفت و نه پادشایی طلب کن
۸
مگو شاه سلطان اگر مرد دردی
ز رندان وقت آشنایی طلب کن
۹
کلید همه دار ملک سلاطین
به زیر گلیم گدایی طلب کن
۱۰
به سیران مده نوشداروی معنی
ز تشنه دلان ناشتائی طلب کن
۱۱
به باغ دل ار بلبل درد خواهی
به خاقانی آی و نوایی طلب کن
تصاویر و صوت

نظرات