خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۲۹۲

۱

درد دل گویم از نهان بشنو

راز، بی‌زحمت زبان بشنو

۲

جوش دریای غصه باور کن

موج خون بنگر و فغان بشنو

۳

بر کنار دو جوی دیدهٔ من

بانگ دولاب آسمان بشنو

۴

لرزهٔ برق در سحاب دل است

نالهٔ رعد ز امتحان بشنو

۵

پیش کوه ار غمان من گویی

کوه را بانگ الامان بشنو

۶

چون بخندد عدو ز گریهٔ من

دل به خشمم کند که هان بشنو

۷

تندرستی ورای سلطانی است

از دو تن پرس و شرح آن بشنو

۸

یا ز دربان تن‌درست بپرس

یا ز سلطان ناتوان بشنو

۹

حال شب‌های هجر خاقانی

چون بخواهی ز این و آن بشنو

تصاویر و صوت

نظرات