
خاقانی
غزل شمارهٔ ۳۱۲
۱
ای دل به جفات جان نهاده
جان پیشکشت جهان نهاده
۲
شهری همه ز آهنین دل تو
قفلی زده بر دهان نهاده
۳
بر طرف لب تو جان عیسی
از نیل و بقم دکان نهاده
۴
از کوی سوار چون برآئی
شبپوش بر ابروان نهاده
۵
ترکان کمین غمزهٔ تو
یاسج همه بر کمان نهاده
۶
تو عاشق صید و تیغ بر کف
عشاق تو دل بر آن نهاده
۷
من پیش تو بر زمین نهم سر
کای پای بر آسمان نهاده
۸
اسب از در من مران و مگذر
هان نعل بهات جان نهاده
۹
خاقانی را در آتش عشق
نعل هوس از نهان نهاده
تصاویر و صوت


نظرات