خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۳۱۳

۱

ای زیر نقاب مه نموده

ماه من و عید شهر بوده

۲

از مقنعه ماه غبغب تو

صد ماه مقنعم نموده

۳

باد سر زلفت از سر آغوش

دستار سر سران ربوده

۴

دردانهٔ عقد عنبرینت

خونین صدف از دلم گشوده

۵

توسوده به پای غم دلم را

من آتش غم به دست سوده

۶

از شورش آه من همه شب

با دام تو دوش ناغنوده

۷

وز نالهٔ زیور تو تا روز

من نالهٔ خویش ناشنوده

۸

ای طعنه زده به دیگرانم

در کاهش جان من فزوده

۹

خاقانی اسیر دیگران نیست

هم عشقت و گرگ آزموده

تصاویر و صوت

نظرات