خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۳۲۸

۱

کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی

ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی

۲

راندی به گوش اول صد فصل دل‌فریبم

و امروز در دو چشمم جز جوی خون نرانی

۳

آن لابه‌های گرمت ز اول بسوخت جانم

زیرا که همچو آتش، یک‌سر همه زبانی

۴

از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم

وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی

۵

از خون من فرستی هردم نوالهٔ هجر

یک ره به خوان وصلم ناکرده میهمانی

۶

هستم بر آنکه خود را بی‌تو ز خود برآرم

هرچند می‌سگالم تو نیز هم برآنی

۷

خاقانی این جفاها از تو عجب ندارد

کاخر نه در جهانی، پروردهٔ جهانی

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۴۴۴

نظرات