خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۳۳

۱

بخت بدرنگ من امروز گم است

یارب این رنگ سواد از چه خم است

۲

دلدل دل ز سر خندق غم

چون جهانم که بس افکنده سم است

۳

با من امروز فلک را به جفا

آشتی نیست همه اشتلم است

۴

شد چو کشتی به کژی کار فلک

که عنانش محل پاردم است

۵

دولت امروز زن و خادم راست

کاین امیر ری و آن شاه قم است

۶

هر که را نعمت و مال آمد و جاه

سفلگی را بعهم کلبهم است

۷

تا به درگاه خدا داری روی

زر آلوده سگ حلقه دم است

۸

باز چون بر در خلق افتد کار

زر بر سفله خدای دوم است

۹

این کرم جستن خاقانی چیست

که کرم در همه آفاق گم است

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۳۹۱

نظرات

user_image
Teddy
۱۴۰۰/۰۹/۰۶ - ۰۱:۲۶:۲۸
در بیت پنج‌، اشاره به زنی شده که امیر ری هست. حدس من این هست که منظور او در اینجا سیده ملک خاتون دختر اسپهبد رستم طبری معروف به ام الملوک هست که مادر پادشاهان ری و همدان بوده و چون دو پسرش سن کمی داشتن در یک دوره چند ساله حاکم این دو منطقه بوده و ماجرای نامه‌ای که به سلطان محمود نوشته هم معروف هست. اما از لحاظ تاریخی عمر خاقانی و ملک خاتون به همدیگه نمیخوره و خاقانی حدودا صد سال پس از ملک خاتون زندگی کرده.
user_image
فؤاد
۱۴۰۳/۰۱/۲۳ - ۱۳:۵۳:۰۲
در بیت ششم، مصرع دوم تضمین آیۀ قرآن در مورد اصحاب کهف است. «رابِعُهُم کَلبُهُم» یعنی چهارمین ایشان سگ ایشان بود.