
خاقانی
غزل شمارهٔ ۳۳۸
۱
چه کردهام که مرا پایمال غم کردی
چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
۲
به نوک خار جفا خستیم نیازردم
چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
۳
مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد
بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
۴
به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن
زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
۵
به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم
به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
۶
بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد
که دید هرگز سوزندهای به این سردی
۷
مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی
دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی
تصاویر و صوت


نظرات
محبوبه ذوالقدر
محبوبه