
خاقانی
غزل شمارهٔ ۳۴۳
۱
عالم افروز بهارا که تویی
لشکر آشوب سوارا که تویی
۲
هم شکوفهٔ دل و هم میوهٔ جان
بوالعجبوار بهارا که تویی
۳
اژدها زلفی و جادو مژگان
کافرا معجزه دارا که تویی
۴
تو شکار من و من کشتهٔ تو
ناوک انداز شکارا که تویی
۵
کار برهم زده مردا که منم
زلف درهم شده یارا که تویی
۶
زخم بگذاری و مرهم نکنی
سنگدل زخم گذارا که تویی
۷
کشتیم موی نیازرده به سحر
ساحر نادره کارا که تویی
۸
سوختی سینهٔ خاقانی را
آتش انگیز نگارا که تویی
تصاویر و صوت


نظرات