خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۳۴۴

۱

گر زیر زلف بند او باد صبا جا یافتی

صد یوسف گم گشته را در هر خمی وا یافتی

۲

گر تن مقیمستی برش بی‌پرده دیدی پیکرش

در آتش جان پرورش باد مسیحا یافتی

۳

گر دل خطی بنگاشتی زلف و لبش پنداشتی

هم عقد پروین داشتی هم طوق جوزا یافتی

۴

گر شانه در زلف آردی از شانه دلها باردی

ور آینه برداردی آئینه جان‌ها یافتی

۵

گر دیده دیدی درگهش خونابه بگرفتی رهش

بودی که روزی ناگهش ار خصم تنها یافتی

۶

در بار می در پای او، از دیده هم بالای او

گر در جوار رای او دل صدر والا یافتی

۷

گر عاشقان محرمش کس عرض کردی بر غمش

هر ذره را در عالمش خاقانی‌آسا یافتی

تصاویر و صوت

نظرات