
خاقانی
غزل شمارهٔ ۳۴۷
۱
هر زمان بر جان من باری نهی
وین دل غمخواره را خاری نهی
۲
بس کم آزار مینپندارم که تو
مهر بر چون من کمآزاری نهی
۳
هر کجا برداری انگشت جفا
زود بر حرف وفاداری نهی
۴
هیچت افتد کاین دل دیوانه را
از سر رغبت سر و کاری نهی
۵
پای اگر در کار من ننهی به وصل
دست شفقت بر سرم باری نهی
۶
ور ببخشی بوسهٔ آخر به لطف
مرهمی بر جان افگاری نهی
۷
کار خاقانی بسازی زین قدر
کار او را نام بیکاری نهی
نظرات