
خاقانی
غزل شمارهٔ ۳۵
۱
در جهان هیچ سینه بیغم نیست
غمگساری ز کیمیا کم نیست
۲
خستگیهای سینه را نونو
خاک پر کن که جای مرهم نیست
۳
دم سرد از دهان بر آه جگر
بازگردان که یار همدم نیست
۴
هیچ یک خوشهٔ وفا امروز
در همه کشتزار آدم نیست
۵
کشتهای نیاز خشک بماند
کابرهای امید را نم نیست
۶
به نواله هزار محرم هست
به گه ناله نیم محرم نیست
۷
گر بنالی به دوستی گوید
هان خدا عافیت دهد، غم نیست
۸
دانی آسوده کیست در عالم؟
آنکه مقبول اهل عالم نیست
۹
هست سالی دو روز شادی خلق
چون نکو بنگری همان هم نیست
۱۰
زانکه یک عید نیست در علام
که در او صد هزار ماتم نیست
۱۱
خیز خاقانیا ز خوان جهان
که جهان میزبان خرم نیست
تصاویر و صوت

نظرات
تقی اشرفی