
خاقانی
غزل شمارهٔ ۳۵۲
۱
دوست داری که دوستدار کشی
هر دلی را هزار بار کشی
۲
تو گرفتار عشق را زِ نهان
دَم دَهی پَس به آشکار کشی
۳
رشتهٔ جانْ سیَه کُنی چون شمع
عاشقی را که شمعوار کشی
۴
ما چراغِ تو و تو آتش و باد
گر یکی برکنی هزار کشی
۵
کیسه لاغر شده، چه سیم کِشی
صید فربه شده چه زار کشی
۶
جام پُر بَر دهی به مجلس، مِی
غمگِنان را به غمگُسار کشی
۷
خنده را گو که سَر مَبُر به شُکر
چند شیرانِ مرغزار کُشی
۸
غمزه را گو که خون مَریز به سِحر
چند مردانِ روزگار کشی
۹
تشنهٔ عشق را به جُستنِ آب
غرقه در آبِ انتظار کشی
۱۰
دولتِ عشقْ یارِ خاقانی است
تو همه دولتی که یار کشی
تصاویر و صوت



نظرات