
خاقانی
غزل شمارهٔ ۳۵۳
۱
تا لوح جفا درست کردی
سر کیسهٔ عهد سست کردی
۲
ای من سگ تو، تو بر سگ خویش
بسیار جفای چست کردی
۳
گفتی سگ من چه داغ دارد
آن داغ که از نخست کردی
۴
کشتیم درست و بر لب خویش
خون دل من درست کردی
۵
گفتی ز جفا چه کردم آخر
چندان که مراد توست کردی
۶
خاقانی بس کز اهل جستن
سر در سر کار جست کردی
نظرات