خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۳۹۴

۱

ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی

فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی

۲

ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی

آن جام سفالی کو و آن راوق ریحانی

۳

لو تمزجها بالدم من ادمع اجفانی

یزدادلها صبغ فی احمرها القانی

۴

مجلس ز پری‌رویان چون بزم سلیمانی

باغنهٔ داودی مرغان خوش الحانی

۵

یا یوسف عللنی ادلامک اخوانی

کم من علل تشفی من غایة الاحزانی

۶

شو گوش خرد برکش چون طفل دبستانی

تا پیر مغان بینی در بلبله گردانی

۷

اقبلت علی وصلی و احتلت لهجرانی

این القدم الاولی این النظر الثانی

۸

خاقانی اگر خواهی کز عشق سخن‌رانی

کم زن همه عالم را پس گو کم خاقانی

۹

چون بر ملک مشرق عید گهر افشانی

العبد نویس از جان بر تختهٔ پیشانی

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۷۷۵

نظرات

user_image
منصور محمدزاده
۱۳۸۸/۱۲/۱۳ - ۰۲:۵۳:۰۶
این غزل هم به مولوی ( دیوان شمس، غزل 3181 ) و هم به خاقانی ( غزل 394 ) نسبت داده شده است، اما سبک غزل به آثار مولوی شبیه است0
user_image
شقایق
۱۳۹۷/۰۵/۱۷ - ۰۳:۵۷:۱۰
این شعر متعلق به خاقانیست با کمی دقت تخلص را در بیت های اخر میبینید