خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۴۰۰

۱

لاله‌رخا، سمن‌برا، سروِ روان کیستی؟

سنگ‌دلا، ستم‌گرا، آفتِ جانِ کیستی؟

۲

تیرقدی، کمان‌کَشی، زُهره‌رُخی و مه‌وشی

جانْت فدا که بس خوشی، جان و جهانِ کیستی؟

۳

از گُل سرخ رسته‌ای، نرگس دسته بسته‌ای

نرخِ شکر شکسته‌ای، پسته‌دهانِ کیستی؟

۴

ای تو به دل‌بری سَمَر، شیفتهٔ رُخَت قَمَر

بسته به کوه بر کمر، موی میانِ کیستی؟

۵

دام‌نهاده می‌روی، مست ز باده می‌روی

مشت‌گشاده می‌روی، سخت‌کمانِ کیستی؟

۶

شهد و شکر، لبانِ تو، جمله جهان، از آنِ تو

در عجبم به جانِ تو، تا خود از آنِ کیستی؟

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۲۷۵

نظرات

user_image
شقایق
۱۳۹۸/۰۸/۰۹ - ۱۱:۰۶:۵۲
خاقانی چرا انقد خوبههه
user_image
حمید خزایی
۱۳۹۸/۱۱/۱۷ - ۰۴:۰۸:۳۴
واقعاً خوبه
user_image
امین
۱۴۰۱/۱۰/۱۵ - ۰۵:۱۱:۰۵
خاقانی را جهان سر آمد دریاب که نیست پایمردش
user_image
امیر مسعود دلاوری
۱۴۰۲/۰۱/۲۵ - ۱۷:۱۱:۲۹
منظور از موی میان در بیت چهارم، کمر باریک بودن است که خاقانی از این عبارت در جای دیگری هم استفاده کرده  در عشق تو شد موی زبانم به گزاف  کان موی میان  ز غم دلم کرد معاف