خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۵۷

۱

بس لابه که بنمودم و دل‌دار نپذرفت

صد بار فغان کردم و یک‌بار نپذرفت

۲

از دست غم هجر به زنهار وصالش

انگشت زنان رفتم و زنهار نپذرفت

۳

گه سینه ز غم سوختم و دوست نبخشود

گه تحفه ز جان ساختم و یار نپذرفت

۴

بس شب که نوان بودم بر درگه وصلش

تا روز مرا در زد و دیدار نپذرفت

۵

گفتم که به مسمار بدوزم در هجرش

بسیار حیل کردم و مسمار نپذرفت

۶

بر دشمن من زر به خروار برافشاند

وز دامن من در به انبار نپذرفت

۷

پذرفت مرا اول و رد کرد به آخر

هان ای دل خاقانی پندار نپذرفت

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۶۴۰

نظرات