خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۶۴

۱

کیست که در کوی تو فتنهٔ روی تو نیست

وز پی دیدار تو بر سر کوی تو نیست

۲

فتنه به بازار عشق بر سر کار است از آنک

راستی کار او جز خم موی تو نیست

۳

روی تو جان پرورد خوی تو خونم خورد

آه که خوی بدت در خور روی تو نیست

۴

با غم هجران تو شادم ازیرا مرا

طاقت هجر تو هست طاقت خوی تو نیست

۵

روی من از هیچ آب بهره ندارد از آنک

آب من از هیچ روی بابت جوی تو نیست

۶

بوی تو باد آورد دشمن بادی از آنک

جان چو خاقانیی محرم بوی تو نیست

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۰۴
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۷۴
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۶۷
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۷۲۸

نظرات

user_image
Reza Deilami
۱۳۹۶/۰۷/۱۱ - ۰۷:۳۹:۴۶
مصراع دوم از بیت نخست، یک کلمه‌ی "تو" کم دارد.یحتمل باید این‌گونه باشد:کیست که در کوی تو فتنه‌ی روی #تو نیستوز پی دیدار تو بر سر کوی تو نیستـــ