خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۷۳

۱

جو به جو عشقت شمار دم زدن بر من گرفت

جوجوم کرد و چو بشنید آه من بر من گرفت

۲

آهی از عشقت درون دل نهان می‌داشتم

چون برون شد بی‌من او راه دهن بر من گرفت

۳

عشقت آتش در من افکند و مرا گفتا منال

نالهٔ آتش بگاه سوختن بر من گرفت

۴

دل به دست خویشتن شد کشته در پای غمت

خود به خود کرد این و جرم خویشتن بر من گرفت

۵

عشق می‌خواهد که چون لاله برون آیم ز پوست

من چو گل بودم درون پیرهن بر من گرفت

۶

گفتم آخر درد خاقانی دوا یابد به صبر

چون طبیب عشق بشنید این سخن بر من گرفت

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۴۱۵
دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۰۵
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۶۳

نظرات