خاقانی

خاقانی

غزل شمارهٔ ۹۷

۱

عشق تو به گرد هر که برگردد

از زلف تو بی‌قرارتر گردد

۲

تاج آن دارد که پیش تخت تو

چون دائره جمله تن کمر گردد

۳

مرد آن باشد که پیش تیغ تو

چون آینه جمله رخ سپر گردد

۴

در عشق تو تر نیامدن شرط است

کایینه سیه شود چو تر گردد

۵

بر هر که رسید زخم هجرانت

گر سد سکندر است درگردد

۶

زر خواستهٔ جهودم ار دارم

چندان که به آفتاب درگردد

۷

زر داند ساخت کار من آری

کار همه کس به زر چو زر گردد

۸

امروز بساز کار ما گر نی

فردا همه کارها دگر گردد

۹

خاقانی را چه خیزد از وصلت

آن روز که روز عمر برگردد

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۴۱۷
دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۹۱
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۷۷
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۶۵۹

نظرات