
خاقانی
شمارهٔ ۱۴۲
۱
ای روح صفات اهرمن بند
وی نوک سنان آسمان رند
۲
در نعش و پرن زنند طعنه
نظم تو و نثرت ای خداوند
۳
هر بیخ ستم که دهر بنشاند
رای تو به دست عقل برکند
۴
افریدون دولتی عدو را
در زندان آر و پای بربند
۵
کو نیست به جور کم ز ضحاک
نی زندانت کم از دماوند
۶
فردا که نهد سوار آفاق
بر ابلق چرخ زین زر کند
۷
تو نیز به زیر ران در آری
آن رخش تکاور هنرمند
۸
گوئی که خدای آفریده است
قلزم ز بر ستام اروند
۹
بینند به خوند خصم و بر خصم
تیغ تو گری و آسمان خند
۱۰
انشاء الله که فتح و نصرت
با رایت تو کنند پیوند
نظرات