
خاقانی
شمارهٔ ۱۴۴
۱
خدای داند معنی میان نطفه نهادن
به دست مرد جز این نیست کآب نطفه براند
۲
از آفتاب وهوا دان که تخم یابد بالش
ز برزگر چه برآید جز آنکه تخم فشاند
۳
حلال زادهٔ صورت چه سودمند که فعلش
در آزمایش معنی به اصل باز بخواند
۴
حرام زادهٔ صورت که دارد آیت معنی
سزد که داورش الا حلال زاده نداند
۵
به آب تیره توان کرد نسبت همه لل
ببین که لل رشن به آب تیره چه ماند
۶
درافرینش نفسی که بد ز مایهٔ ناقص
ریاضتش به کمالی که واجب است رساند
۷
نه گل به نسبت خاکی نخست درد سر آرد
چو یافت صحبت آتش نه درد سر بنشاند
تصاویر و صوت



نظرات
عین. ح
عین. ح
شهرام