
خاقانی
شمارهٔ ۱۵
۱
گفتی از شاهان تو را دل فارغ است
دل ز شاهان فارغ است آری مرا
۲
والی ری کز خراسان رفتنم
منع کرد آن، نیست آزاری مرا
۳
گر شدن ز آن سو کسی را رخصه نیست
رخصه بایستی شدن باری مرا
۴
من به پیران خراسان میشوم
نیست با میران او کاری مرا
تصاویر و صوت


نظرات