
خاقانی
شمارهٔ ۲۲۲
۱
صِدتُ فی بغدادَ ظَبیاً قَد اُلِف
صُدغُهُ جیمٌ و ذا قَدٍّ اَلِف
۲
سر بیندازم به دستار از پِیَش
غاشیهٔ سوداش دارم بر کَتِف
۳
هَل عَشَقتُم نار اصحابَ الهَوی
طارِقُ الدُّنیا و ذا لا یَأتَلِف
۴
من شدم عاشق بر آن خورشید روی
کَابرُوان دارد هلال منخسف
۵
لاتَلومونی ولوموا نَفسَکُم
إنَّمَا الْمَعشوقُ فینا مُختَلِف
۶
کعبهٔ خاقانی اکنون روی است
کعبه را می زمزم و بت معتکف
تصاویر و صوت

نظرات