
خاقانی
شمارهٔ ۲۳۶ - در شکر ایادی شمس الدین رئیس
۱
من که خاقانیم جفای وطن
بردهام وز جفا گریختهام
۲
از خسان چو سار شور انگیز
چون ملخ بر ملا گریختهام
۳
شاه بازم هوا گرفته بلی
کز کمین بلا گریختهام
۴
نه نه شهباز چه؟ که گنجشکم
کز دم اژدها گریختهام
۵
گرنه آزردهام ز دست خسان
دست بر سر چرا گریختهام
۶
ترسم از قهر ناخدا ترسان
لاجرم در خدا گریختهام
۷
از کمین کمان کشان قضا
در حصار رضا گریختهام
۸
من ز ارجیش ز ابر دست رئیس
وقت سیل سخا گریختهام
۹
آن نه سیل است چیست طوفان است
پس ز طوفان سرا گریختهام
۱۰
الغریق الغریق میگویم
ز آن چناند سیل تا گریختهام
۱۱
گر همه کس ز منع بگریزد
منم آن کز عطا گریختهام
تصاویر و صوت


نظرات