خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۲۶۶ - در شکر انعام رئیس شمس الدین

۱

دی فرد و خفته بخت سوی ارمن آمدم

امروز جفت نعمت بسیار می‌روم

۲

دیدم دو بحر، بحر ایادی و بحر آب

من زین دو بحر شاکر آثار می‌روم

۳

لب تشنه آمدم به لب بحر شور لیک

سیراب بحر عذب صدف‌دار می‌روم

۴

گر خشک‌سال بخل جهان را گرفت، من

غرق سحاب جود گهر بار می‌روم

۵

یعنی ز صبح صادق انعام شمس دین

از شرم سرخ روی و شفق‌وار می‌روم

۶

در گوش گاو خفته‌ام از امن کز عطاش

با گنج گاو و دولت بیدار می‌روم

۷

کاس کرم دهد به من و من ز خرمی

سرمست کاس از دل هشیار می‌روم

۸

کس مرغ را که داشت به پروار ندهد آب

من مرغ‌وار ز آب به پروار می‌روم

۹

نزد رئس چون الف کوفی آمدم

چون دال سرفکنده خجل سار می‌روم

۱۰

بر عین غین گشته ز خجلت ز عین مال

چون حرف غین بین که گران‌بار می‌روم

۱۱

از پیش این رئیس نکوکار پاک زاد

افکنده سر، چو خائن بدکار می‌روم

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی، کتابفروشی خیام 2537 - حسان العجم افضل الدین ابراهیم بن علی خاقانی شروانی - تصویر ۳۳۴

نظرات