
خاقانی
شمارهٔ ۲۷
۱
دروغ است آنکه گوید این که در سنگ
فروغ خور عقیق اندر یمن ساخت
۲
دل او هست سنگین پس چه معنی
که عشق او عقیق از اشک من ساخت
۳
من از دل آزمائی دست شستم
که او در زلف آن دلبر وطن ساخت
۴
به کرم پیله میماند دل من
که خود را هم به فعل خود کفن ساخت
۵
کنون دل انده دل میخورد زانک
هلاک خویشتن هم خویشتن ساخت
۶
ز خاقانی چه خواهد دیگر این دل
جز آن کورا به محنت ممتحن ساخت
تصاویر و صوت


نظرات