خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۲۹۲

۱

لوریی گفت مرا در عرفات

که می و بنگ نگیرم پس از این

۲

گرچه زنگی لقبم بهر نشاط

عادت زنگ نگیرم پس از این

۳

تو گوا باش که چو کردم حج

می گلرنگ نگیرم پس از این

۴

توبه چون بیخ فرو برد به دل

شاخ هر شنگ نگیرم پس از این

۵

دست سلطان خرد بوسه زدم

پای سرهنگ نگیرم پس از این

۶

نامور تیغم با جوهر نور

ظلمت ننگ نگیرم پس از این

۷

صیقل عقل جلا داد مرا

تا دگر زنگ نگیرم پس از این

۸

شاهد دوست کش افتاد جهان

در برش تنگ نگیرم پس از این

۹

ناخن چنگ گرفتم که دگر

زلف در چنگ نگیرم پس از این

۱۰

چنگ چون در رسن کعبه زدم

گیسوی چنگ نگیرم پس از این

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۷۵۷
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۴۷۵

نظرات