
خاقانی
شمارهٔ ۲۹۸ - در مرثیهٔ فلکی شروانی
۱
عطسهٔ سحر حلال من فلکی بود
بود به ده فن ز راز نه فلک آگاه
۲
زود فرو شد که عطسه دیر نماند
آه که کم عمر بود عطسهٔ من آه
۳
جانش یکی عطسه داد و جسم بپرداخت
هم ملک الموت گفت یرحمک الله
نظرات
عقیل پورخلیلی