خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۳۲۷

۱

گر دیده یک اهل دیده بودی

دل مژده پذیر دیده بودی

۲

جان حلقه به گوش گوش گشتی

گر نام وفا شنیده بودی

۳

این قحط جهان کسی نبردی

گر کشت وفا رسیده بودی

۴

کشتی حیات کم شکستی

گر بحر غم آرمیده بودی

۵

می‌ترسد از آب دیده جانم

ای کاش نه سگ گزیده بودی

۶

گر آهم خواستی فلک را

چون صبح دوم دریده بودی

۷

ور چشم فلک به شفقت استی

زو خون شفق چکیده بودی

۸

مرغ دلم زا زبان به رنج است

ورنه ز قفس پریده بودی

۹

آویخته کی بدی ترازو

گر زآنکه زبان بریده بودی

۱۰

خاقانی اگر نه اهل جستی

دامن ز جهان کشیده بودی

۱۱

هرچند جهان چنو ندیده است

او کاش جهان ندیده بودی

۱۲

با آن‌که تمامش آفریدند

ای کاش نیافریده بودی

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی (مطابق نسخه خطی ۷۶۳ هجری) - حسن العجم افضل الدین بدیل بن علی شروانی - تصویر ۷۷۲

نظرات