خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۳۳۵ - در حماسه و مدح خود

۱

شاعر مفلق منم، خوان معانی مراست

ریزه خور خوان من عنصری و رودکی

۲

زنده چو نفس حکیم نام من از تازگی

گشته چو مال کریم حرص من از اندکی

۳

قالت من نیم‌روز، حالت من نیم‌شب

تیغ کشد هندوی تیر زند ناوکی

۴

در بر این پیرزن هیچ جوان مرد نیست

خلق همه کودکند من نکنم کودکی

۵

بلبل خُردم که خورد بس کُنَدَم کرمکی

کرمِ قَزَم در هنر زان نکنم کرمکی

۶

بوم چنان سربزرگ از همه مرغان کم است

وز همه باز است بیش با همه سر کوچکی

۷

تا کی گوئی چو گل دارم یاقوت و زر

من چو صبا بگذرم تا تو چو گل بترکی

۸

عذر نهم گرنه‌ای خوش سخن و راست‌بین

حنظل و آنگه خوشی؟ احول و آنگه یکی؟

۹

بخت کیان مانک است سعد فلک مانکی است

من ز پی فال سعد مانکیم مانکی

۱۰

اینت علی رایتی قاتل هر خارجی

وینت قباد آیتی قامع هر مزدکی

۱۱

جعفر صادق به قول جعفر برمک به جود

با هنر هاشمی با کرم برمکی

تصاویر و صوت

دیوان خاقانی شروانی به اهتمام دکتر میر جلال‌الدین کزازی ـ ج ۲ (غزلها، قطعه ها، چارانه ها و سروده های عربی) - خاقانی شروانی - تصویر ۴۹۵
دیوان خاقانی شروانی به اهتمام ضیاء الدین سجادی - افضل الدین بدیل بن علی نجار - تصویر ۱۰۰۴

نظرات

user_image
سید عباس جلادتی
۱۴۰۲/۰۳/۳۰ - ۰۴:۰۷:۳۱
معنی بیت پنجم کمی دشوار است و نحوه خوانش به فهم معنی کمک می کند: بلبل خُردم که خورد، بس کُنَدَم کرمکی کرمِ قَزَم در هنر، زان نکنم کرمکی در مصرع اول این بیت کلمه "خورد" فعل نیست بلکه اسم و به معنی "خوراک" است. در واقع شاعر خود را بلبلی خُرد و کوچک تشبیه می کند که کرم کوچکی برای خوراک او کافی است. در مصرع دوم قز به معنی ابریشم است و شاعر خود را در هنرمندی به کرم ابریشم تشبیه کرده است. معنی بیت ششم: بوم (جغد) با اینکه سر بزرگی دارد، در میان پرندگان از جایگاه پایینی برخوردار است (شاید به این دلیل که جغد را مظهر شومی دانسته اند) ولی باز (پرنده شکاری) با اینکه سر کوچکی دارد از همه پرندگان برتر است. در بیت هشتم مصرع دوم، احول (احوال اشتباه تایپی است) به معنی لوچ و چپ چشم است. در بیت نهم معنی مانک و مانکی را متوجه نشدم و ممنون خواهم شد اگر کسی توضیح دهد.