
خاقانی
شمارهٔ ۳۴۴
۱
عالمی بس دیو رای است ارنه من
نام حور دل فریبش کردمی
۲
ارغوانش زعفران ساید همی
ور نسودی من عتابش کردمی
۳
شهربانووار چون رفتی به راه
من عمروار احتسابش کردمی
۴
مادیانی کو شکیبا شد ز فحل
از ریاضت من رکابش کردمی
۵
گرچه او را حاجت مهماز نیست
راندمی شب چو نهیبش کردمی
۶
بر چنین مرکوب سی فرسنگ راه
من ز چشم بد نقابش کردمی
۷
کلک سیمین در دواتش سودمی
بند زرین بر کتابش کردمی
۸
از در عشرین کتابش خواندمی
وز ره تسعین حسابش کردمی
نظرات
رهگذر