
خاقانی
شمارهٔ ۳۶
۱
حوری از کوفه به کوری ز عجم
دم همی داد و حریفی میجست
۲
گفتم ای کور دم حور مخور
کو حریف تو به بوی زر توست
۳
هان و هان تا ز خری دم نخوری
ور خوری این مثلش گوی نخست
۴
که خری را به عروسی خواندند
خر بخندید و شد از قهقهه سست
۵
گفت من رقص ندانم به سزا
مطربی نیز ندانم به درست
۶
بهر حمالی خوانند مرا
کاب نیکو کشم و هیزم چست
نظرات