
خاقانی
شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند
۱
خاقانیا به جاه مشو غره غمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا
۲
کاندر جهان چو بهمن و جمشید صد هزار
زادند و مرد و کار جهان هم بر آن نوا
۳
رفت آنچه رفت و روی زمین همچنان نژند
بود آنچه بود و پشت فلک همچنان دو تا
۴
نه در نبات این بدلی آمد از قدر
نه در نجوم آن خللی آمد از قضا
۵
ما و تو بگذریم و پس از ما بسی بود
دور فلک به کار و قرار زمین بجا
۶
و آخر به نفخ صور کند قهر کردگار
بند فلک گسسته و جرم زمین هبا
نظرات